عطر نرگس  رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک میرسد اینک بهار خوش به حال روزگار!

سال نوتون مبارک!!!!!می دونم الان یکمی دیرشده  یعنی یه کم بیشتر ازیکمی!!!دیگه آخر تعطیلات نوروزه!پارسال و اتفاقاتش برام یه دنیا خاطره داشت.خاطره های با هم بودنا ، با هم خندیدنا ،با هم همراه شدنا و...خیلی چیزای دیگه که اگه همشونوکنار هم بذارم  با هم می شه زندگی کردن!سال 85 هم با تمام خوبیها و بدیهاش گذشت. سالی که وقتی چند لحظه بیشتر به تحویل سال نمونده بود همه ما داشتیم به سالی که پشت سر گذاشتیم فکر می کردیم که چیکارا کردیم و چه کارایی که نباید می کردیم انجام دادیم! و هممون کلی دعا داشتیم که موقع سال تحویل کردیم و کلی حرف که زدیم.....کلی قول که اونا رو به خودمون دادیم و...و...و....اونوقت چشممونو بستیمو تو سکوت به صدای تیک تیک ساعتی که با هر تیکش مارو از این سال دورترو به عدد 86 نزدیکتر می کرد و اونوقتی که آخرین ضربه ساعت همراه شد با صدای یه شلیکو بعدش  تنها صدایی که میومد تنها صدای زمزمه یا مقلّب القلوب والابصار.....یا مدبّراللّیل والنّهار...یا محوّل الحول والاحوال... حوّل حالنا الا احسن الحال.................. فهمیدم که یه سال مابین بهم زدن پلکام گذشت!به همین سادگی؟!؟!؟.و اونوقت یه احساس شیرین احساسی که یه کارنومه سفید جلوته...پُرش کن!اما چه جوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چه جوریش دیگه مهم نیست؟مهم اینه که بخوای!همین.