باغ رویاهای من

پروازی به وسعت رویاهای شیرین یک عاشق

باغ رویاهای من

پروازی به وسعت رویاهای شیرین یک عاشق

نکته اخلاقی ، این خاطره رو می گذاریم به قضاوت شما :

آقا .... یکی از دوستان نزدیک من ، جوانی همچین عجیب غریب که واقعا از اون دسته آدمهایی هست که باید کالبد شکافی کرد اون رو. این شازده پسر همزمان در حال فراگیری 3 زبان زنده دنیا (عربی،انگلیسی ، فرانسوی) هست.همزمان داره باستان شناسی و فقه اصول(حوزه علمیه...) هم می خواند. با ادیان مختلف آشنا هست زرتشت رو بهتر از خودشان می شناسه و خیلی چیزهای دیگه.....

ماجرا از اونجایی شروع شده که این شازده پسر به واسطه بافت خانوادگی که داره برای امر خواستگاری میره سراغ دختر خانمی که چندین سالی هست پای یکی از هئیت های مذهبی  معروف شیراز هست.

تعریف می کرد می گفت : جلسه دوم از پدر و مادر عروس خانم اجازه گرفتم چند دقیقه ای ممباب آشنایی! با دختر خانم گپی درباره آینده بزنیم :

پس از اخذ مجوز های گوناگون رفتیم در اتاق ، در یک چشم بهم زدن، دختر خانم  کاغذی 6متری! از زیر چادر درآوردند و گذاشتن روبه روی میز ، درحالی که چشمام 4تا شده بود با خودم گفتم ای داد بیداد که تا امشب اینجا ماندگاریم ، زیرشلواری هم نیاوردم حداقل با لباس خواستگاری نخوابم!!!!

دختر خانم شروع به پرسیدن کرد:

ببخشید آقا ی.....نظر شما درباره آقای فلانی در دولت آقای .....چیه هست؟

شوکه شده بودم از طرفی خنده ام گرفته بود از طرفی هم دلداری به خودم می دادم که شاید دختره می خواد امتحانم کنه......

ببخشید آقای....نظر شما درباره رئیس هئیت مذهبی معروف شیراز آقای.....چیه؟

راستش رو بگم من از اون طرف مدنظر خانم متنفربودم و حالا.....

.

.

بالاخره یک ساعت تمام سئوالات سیاسی و اجتماعی و احکام پرسید.تا رسید به این سئوال که

اگر یک روز با من سوار تاکسی باشید و راننده اهنگ گذاشته باشه شما چکار می کنید؟

دیگه طاقتم طاق شده بود گفتم هیچی خانم شما رو پیاده میکنم خودم و راننده تا مقصد  آهنگ گوش می دهیم و حال می کنیم....و از اتاق خارج شدم....

نکته اخلاقی ، این خاطره رو می گذاریم به قضاوت شما عزیزان: