باغ رویاهای من

پروازی به وسعت رویاهای شیرین یک عاشق

باغ رویاهای من

پروازی به وسعت رویاهای شیرین یک عاشق

از خدا خواستم عادتهای زشت مرا ترک بدهد
خدا فرمود:خودت باید آنها را رها کنی.
از او خواستم به من صبر عطا کند.
فرمود:صبر.حاصل سختی و رنج است.عطا کردنی نیست.آموختنی است.
گفتم:مرا خوشبخت کن.
فرمود:نعمت از من.خوشبخت شدن از تو.
از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نکند.
فرمود:رنج از دلبستگیهای دنیا جدا وبه من نزدیکترت میکند.
از او خواستم روحم رشد کند.
فرمود:تو خودت باید رشد کنی.من فقط شاخ و برگ اضافی را هرس میکنم تا بارور شوی.
از خدا خواستم کاری کند که از زندگی لذت ببرم.
فرمود:برای این کار به تو زندگی داده ام.
از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که او مرا دوست دارد.کاری کند تا من هم دیگران را دوست بدارم.
خدا فرمود:آها.بالاخره اصل مطلب دستگیرت شد

نظرات 1 + ارسال نظر
ستاره شنبه 31 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:02 ب.ظ http://setare1365.blogsky.com

سلام
عزیزم وبلاگ قشنگی داری خوشحال می شم به من هم سر بزنی اگر دوست داشتی تبادل لینک کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد